سرزمین نخل و قلم

اینجا مردمانش عاشق بارانند

سرزمین نخل و قلم

اینجا مردمانش عاشق بارانند

سه..دو...یک

عابر بانک ملی ایران شعبه رویدر افتتاح شد.


شما می توانید از امروزاز خدمات این دستگاه برخوردار شوید.

بچه ها مدرسه باید بیشتر مراقب باشند

بیشتر مدارس ایران همیار پلیس داره ،سالهای پیش  همیاران پلیس در مدارس ابتدایی مشاهده می شد.

امسال چی؟

ادامه مطلب ...

ما اولیم

هنوز بیس سازی تموم نشده  که چاله چوله شروع شد.


ادامه مطلب ...

تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی

j           این شعرو جایی‌ خوندم دلم نیومد اینجا نگذارمش اگر بخونید بد نیست لطفا تا آخر بخونید

 

 

    

               معلم به ناگه چو آمد ، کلاس ، چو شهری فروخفته خاموش شد

سخن‌های ناگفته در مغزها ، به لب نارسیده فراموش شد

معلم ز کار مداوم مدام ، غضبناک و فرسوده و خسته بود

جوان بود ودر عنفوان شباب ، جوانی از او رخت بر بسته بود

سکوت کلاس غم‌آلود را ، صدای درشت معلم شکست

ز جا احمدک جست بند دلش ، بدین بی‌خبر بانگ ناگه گسست

 

بیا احمدک درس دیروز را ، بخوان تا ببینم که سعدی چه گفت

ولی احمدک درس ناخوانده بود ، به جز آن‌چه دیروز آنجا شنفت

عرق چون شتابان سرشک یتیم ، خطوط خجالت به رویش نگاشت

لباس پر از وصله و ژنده‌اش ، به روی تن لاغرش لرزه داشت

زبانش به لکنت بیفتاد و گفت ، بنی‌آدم اعضای یک‌ پیکرند

وجودش به یکباره فریاد کرد ، که در آفرینش ز یک گوهرند

در اقلیم ما رنج بر مردمان ، زبان دلش گفت بی‌اختیار

چو عضوی به درد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار

تو کز ........

تو کز...........

  وای یادش نبود 

 

 جهان پیش چشمش سیه پوش شد

نگاهی به سنگینی از روی شرم ، به پایین بیفکند و خاموش شد

ز اعماق مغزش به جز درد و رنج ، نمی‌کرد پیدا کلام دگر

در آن عمر کوتاه او خاطرش ، نمی‌داد جز آن پیام دگر

ز چشم معلم شراری جهید ، نماینده‌ آتش خشم او

درونی پر از نفرت و کینه داشت ، غضب می‌درخشید در چشم او

چرا احمد کودن بی‌شعور (معلم بگفتا به لحن گران)

نخواندی چنین درس آسان  بگو، مگر چیست فرق تو با دیگران؟

 

عرق از جبین احمدک پاک کرد ، خدایا چه می گوید آموزگار؟

نمی‌بیند آیا که در این میان ، بود فرق مابین دار و ندار

چه گوید؟ بگوید حقایق بلند؟ به شهری که از چشم خود بیم داشت

بگوید که فرق است مابین او ، و آن کس که بی‌حد زر و سیم داشت

به آهستگی احمد بی نوا ، چنین زیر لب گفت با قلب چاک

که آن‌ها به دامان مادر خوش‌اند ، و من بی‌وجودش نهم سر به خاک

به آن‌ها جز از روی مهر و خوشی ، نگفته کسی تاکنون یک سخن

ندارند کاری به جز خورد و خواب ، به مال پدر تکیه دارند و من

من از روی اجبار و از ترس مرگ ، کشیدم از این درس بگذشته دست

کنم با پدر پینه‌ دوزی و کار ، ببین دست پرپینه‌ام شاهدست

سخن‌های او را معلم برید ، ولی او سخن‌های بسیار داشت

دلی از ستم‌کاری ظالمان ، نژند و ستم‌دیده و زار داشت

 

معلم بکوبید پا بر زمین ( که این پیک قلب پر از کینه است)

به من چه که مادر ز کف داده‌ای ، به من چه که دستت پر از پینه است

رود یک نفر پیش ناظم که او ، به همراه خود یک فلک آورد

نماید پر از پینه پاهای او ، ز چوبی که بهر کتک آورد

دل احمد آزرده و ریش گشت ، چو او این سخن از معلم شنفت

ز چشمان او برق سویی جهید ، به یاد آمدش شعر سعدی و گفت:

                                         ببین ، یادم آمد دمی صبر کن

                                           تامل ، خدا را ، تامل ، دمی

 

                                    تو کز محنت دیگران بی غمی

                                                          نشاید که نامت نهند آدمی..... (علی اکبر اصفهانی)

چند خبر کوتاه....

پروژه های شهرداری سرعت خوبی گرفته است(هم پارک هم خیابان)......

خیابان به مرحله زیرسازی بیس رسیده است که به امید خدا بعد از آن آسفالت خواهد بود....

خیابان جلو دبیرستان نجمیه تا هفته ی آینده آماده می شود.....

یک گروه ناظر  از آب و فاضلاب استان دیروز برای بازدید از منبع تمب دراز به رویدر آمدند و شمارش معکوس برای راه اندازی آن.....

شهردار می گوید چاله چوله های آب و فاضلاب لکه گیری می شود......

یک موتور سیکلت دیروز در باتلاق بیس خیابان رویدر واژگون شد که خوشبختانه مساله خاصی پیش نیامد.....

هنوز معلوم نیست مدرسه نو ساز شهید باهنر به کدام مدرسه برسد.....

تیم های فوتبال رویدری  بیشتر بازیکنان خود را شناختند و قراردادها را امضا کردند.....

از طرف شهرداری چند عدد سطل زباله به تربیت بدنی رویدر برای نسب در زمین چمن داده شد....

و خواهش آقای رضا مصلحی راننده خوش اخلاق شهرداری از مردم شریف رویدر:

لطفا زباله ها را راس ساعت 1 ظهر جلو درب منازل بگذارید تا زباله ی هیچ منزلی جا نماند.

شنبه و سه شنبه همشهریان محله بالا و پایین ده و یکشنبه و چهارشنبه همشهریان شوادان و دهنو منتظر آقا رضا و دوستانش باشند.

بلاتکلیفی یک مدرسه

به نظر شما مدرسه ی دوطبقه ای که به اسم شهید باهنر ساخته شده است به کدام مدرسه می رسد؟مدرسه نجمیه یا شهید باهنر؟

ما هم مثل شما شنیدیم که  معلوم نیست دختران نجمیه می خواهند پله های بیشمار این مدرسه را بالا بروند یا پسران شهید باهنر.

به نظر شما حق با کدام مدرسه است و آخر به کدام یک می رسد؟

قدیمی ترین مکتب خانه ی رویدر

به گفته وبلاگ رویدرمن :قدمت این مکتب خانه  تقریبا به ۶۰ سال میرسد که (آقای علی بهبود درای)نیز در این مکتبخانه قرآن را از معلم خود آقای فرهادی آموخته است وخیلی از رویدر یها خاطراتی در این مکان دارند.

ادامه مطلب ...

ناراحتی ستاره سرخ از رفتن عادل

از رفتن عادل خان همه ناراحت شدن و وبلاگ ستاره سرخ این ناراحتی را جالب بیان کرده.با هم بخوانیم.

روی کلمه ستاره سرخ کلیک کنید

ستاره سرخ